به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،
استقلال» یکی از اصلیترین شعارهای انقلاب اسلامی ملت ایران بود، مداخله گسترده کشورهای غربی در امور ایران تا به جایی در دوره پهلوی گسترش یافته بود که دیگر کسی منکر آن نبود.
پهلوی خود در جلسات خصوصی از مداخلات گسترده غربیها در امور ایران گلایه میکرد ولی در عیان دستورالعملهای رسیده از اربابان را جامه عمل میپوشاند، مروری بر خاطرات شخصیتها و رجال عصر پهلوی خود موید این واقعیت است.
اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار که خاطرات روزانه او چهرهای بدون روتوش از پهلوی ارائه میدهد مینویسد:
از مدتها پیش شکایت داشتهام عمال بیگانه در دولت، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بسیاری از وزارتخانهها نفوذ کردهاند. شاه با این همه گزارشهای اطلاعاتی که دریافت میکند، این حقیقت را نادیده میگیرد. این ما هستیم که تحت فشار قرار داریم نه طرف مقابل. وقتی خزانه خالی است چگونه میتوانیم وارد جنگ اقتصادی شویم؟»
این بخش از خاطرات اسدالله علم به عیان نشان میدهد که خود رژیم پهلوی معتقد و اطلاع داشته است که عمال بیگانه در تمامی شئون کشور از دولت گرفته تا بانک مرکزی و سازمان برنامه نفوذ کرده و استقلال کشور در خطر جدی قرار گرفته است ولی به اطلاعاتی که دست او در این زمینه میرسید وقعی نمیگذاشت و از کنار آن به سادگی عبور میکرد.
خاطرات رجال پهلوی به عیان عمق وابستگی ایران به غرب در این دوره از تاریخ کشور را نشان میدهد، وابستگی در این دوره تا بدان حد طبیعی و عادی بود که رومهها و مجلات نزدیک به حکومت در پاسخ به اعتراضات مردمی آن را توجیه میکردند، به عنوان نمونه مجله خواندنیها در شماره ۱۳ تیر ۱۳۴۰ مینویسد:
میگویند آمریکاییها در تمام شئون ی و اقتصادی و مالی ما مداخله میکنند، من کار ندارم به اینکه بیچاره آمریکاییها بعد از هزار میلیون دلار وام و کمک به تصدیق خودمان، آیا باید حق این را داشته باشند که به اندازه یک دهم هم پیمان خشک و نم پس نده انگلیسیمان در کارها و یا لااقل در طرز خرج نظارت و به قول [منتقدان] مداخله داشته باشند یا نه؟»
اینکه آمریکا در امور ایران مداخله میکرده است حرف امروز و پس از گذشت نزدیک به چهار دهه نیست، مقامات رژیم پهلوی نیز به این مهم معتقد بوده و هرگاه فرصتی به دست میآوردند از آن سخن میگفتند و گلایه میکردند، به عنوان نمونه احمد آرامش که مدتی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه ایران در دولت شریف امامی و پیش از روی کار آمدن علی امینی شخصیت وابسته به آمریکا در تیرماه ۱۳۴۰ طی سخنانی میگوید: مخالفت من فقط با ت جانکاه ده ساله گذشته آمریکا است. سالها است که دولت آمریکا با تمام قوا ولی با عناوین به ظاهر فریبنده در تمام شئون زندگی ما دخالت کرده و انگشت دارد و هر زمان به طریقی برای ما حادثه آفریده و تعیین سرنوشت میکند، تمام وزارتخانهها و بنگاههای تجاری و اقتصادی و عمرانی وابسته به دولت ایران زیر نظر ماموران و نمایندگان مختلف آمریکایی قرار گرفته و آنان در غالب جاها نه تنها به عنوان مشاور و مستشار بلکه به صورت دستوردهنده و کارفرما در زندگی ما مداخله میکنند.
اقتصاد کشور به وسیله عوامل و ایادی داخلی و خارجی دولت آمریکا به کلی درهم ریخته و اکنون وضع به شکلی درآمده که طبق اظهار آقای نخستوزیر هم دستگاه اقتصادی دولت در آستانه ورشکستگی است و هم ملت و ما هر روز ناگزیر هستیم که دست تکدی به سوی آمریکا و آمریکائیان دراز کنیم و برای گرداندن چرخ زندگی خود از آنان قرضه و اعتبار بگیریم».
امروز نزدیک به چهار دهه از سقوط رژیمی که همه مقدرات ایران اسلامی را تحت حاکمیت و نظارت غرب و به ویژه آمریکا قرار داده بود میگذرد، استقلال و عزت ایران در دوره پس از انقلاب اسلامی زبانزد خاص و عام است، در جنگ تحمیلی و در حالی که ابرقدرتهای شرق و غرب از رژیم بعث صدام حمایت میکردند ایران اسلامی تنهای تنهای تنها و استقلال هر چه تمام در برابر تهاجم بیگانه ایستاد، اقتصاد و ت داخلی و خارجی خود را به خواست بیگانه گره نزد و امروز هر چه در کشور میگذرد محصول خواست و تصمیم ملت ایران است و یکی از شعارهای اساسی ملت ایران در دوره انقلاب یعنی استقلال» تحقق پیدا کرده است.
قدرت نظامی و پیروزیهای منطقهای
در حالی که ارتش ایران که رضاشاه بدان میبالید و به اتکای آن یک دیکتاتوری تمامعیار در کشور حاکم کرده بود شهریور ۱۳۲۰ و به دنبال حمله متفقین بدون هیچگونه مقاومتی سلاح بر زمین گذاشت و عقب نشست، نیروهای نظامی ایران امروز حافظ استقلال و تمامیت ارضی ایران هستند.
در دوره پهلوی رژیم که به قدرت نظامی خود اطمینان نداشت در برابر زیادهخواهیهای غرب استقلال و تمامیت ارضی کشور را وجهالمصالحه قرار میداد، از جایی عقبنشینی میکرد تا جای دیگری را به دست آورد و یا بیشتر از آن از کف ندهد ولی امروز نیروهای نظامی ایران آمریکا را در خاورمیانه زمین گیر کرده است.
بیشتربخوانید : امام خمینی(ره)، رهبرى براى تمامى نهضتهاى آزادیبخش جهان
در حالی که آمریکا با فتنه به وجود آمده در سوریه گمان میکرد این کشور را از محور مقاومت جدا کرده بود حضور مدافعان حرم این اجازه را به او نداد و امروز ایرانیها» هزاران کیلومتر آن سوتر از مرزهای ایران مقابل تروریستها که سربازی آمریکا را بر عهده دارند ایستاده و آنان را متواری ساختهاند.
نیروهای نظامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی حافظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بودهاند تا جایی که امروز قدرت موشکی ایران آمریکا را به هراس انداخته و نگران ساخته است.
حضور در ظفار با دستور انگلیس!
ارتش ایران در دوره پهلوی و با دستور مستقیم شاه و به درخواست پادشاه عمان در ظفار برای مقابله با چریکهای جداییطلب چپگرا در این منطقه مداخله نظامی کرد. حضور نظامی ایران در تغییر وضعیت به سود پادشاهی عمان و سرکوب شورش ظفار نقش داشت.
نظامیان ایرانی به استعداد زیر وارد عمان شدند:
۳۲ فروند بالگرد بل ۲۰۵ و ۲۰۶
۱۴۷۰۰ تفنگدار دریایی ایران
۱۰ فروند اف ۴
۳ فروند سی ۱۳۰
تعداد نامعلومی بالگرد آ اچ ۱ کبری
نیروهای ایرانی در درگیری مستقیم با شورشیان حضور داشتند و در سرکوب آنها نقش بسزائی ایفا کردند اما آن روی سکه این جنگ فاجعهای تکاندهنده برای ایران بود:
- تعداد تلفات ارتش عمان در جنگ: ۱۸۷ کشته و ۵۶۰ زخمی
- تعداد تلفات انگلستان: ۲۴ کشته و ۵۵ زخمی
- تعداد تلفات ایران: ۷۲۰ کشته و ۱۴۰۴ زخمی
تلفات ایران نسبت به نیروهای انگلیس و حتی خود ارتش عمان تاملبرانگیز است . در زمان شاه پرداختن به تلفات نیروهای ایرانی در رومهها ممنوع بود و در یک مورد هم که نویسندهای در رومه کیهان به تلفات بالای نظامیان ایرانی اشاره کرد بازداشت و به زندان محکوم شد!
با گذشت زمان ناگفتهها و خیانتهای این جنگ بیشتر آشکار شد و مشخص شد که انگلیس نقش اساسی در کشیدن پای ایران به میدان نبرد عمان را داشته است.
طبق گزارش خبرنگار رومه که به ظفار رفته بود نیروهای ایرانی که جلوتر از ارتشهای انگلیس و عمان در نبردها حضور داشتند با نبرد سخت در کوهستانها و دره منطقه را پاکسازی میکردند و آنگاه ارتش عمان و انگلیس منطقه پاکسازی شده را تحویل میگرفتند و در آن اردوگاه ایجاد میکردند!
این خود نشان میدهد که ارتش و نیروهای نظامی ایران در دوره پهلوی نه حافظ امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور که پیشمرگ سلاطین منطقه و نیروهای انگلیسی بوده است!
نکته دیگر آنکه جمهوری اسلامی تنها حکومتی است که در دوران معاصر در حفظ تمامیت ارضی ایران موفق بوده است. در دوران قاجار و پهلوی بخشهای مختلف و مهمی از ایران جدا شد؛ گرجستان، ارمنستان، هرات و افغانستان، بخشهایی از بلوچستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بحرین بخشی از این سرزمینها هستند. حال آنکه در جنگ تحمیلی و نابرابر ۸ ساله، یک وجب از خاک ایران هم به چنگ دشمن نیامد.
از دورهای که خبری از انتخابات نبود تا چهل سال مردمسالاری دینی
در رابطه با انتخابات و مردمسالاری» میتوان فصل مجزایی نگاشت و آنچه که در دوره پهلوی ملت ایران شاهد آن بودهاند را با امروز مقایسه کرد ولی به اختصار بایستی به این نکته تاکید کرد که در دوره پهلوی اصولا و به معنای واقعی آن انتخاباتی برگزار نمیشد.
اسدالله علم نخستوزیر و وزیر دربار پهلوی در خاطرات روز ۱۵ فروردین ۱۳۵۴ با صراحت به تقلب در انتخابات دوره پهلوی اذعان کرده و می نویسد: مطلبی نخستوزیر در کیش به من میگفت که خیلی جالب بود و فهمیدم عنوان رشوه را دارد. آن این بود که گفت هر کسی را از هر جا تو بخواهی من وکیل خواهم کرد. هر کس باشد، هیچ فکر نکن، به من بگو تمام میکنم.»
علاوه بر اسدالله علم هندرسن، سفیر آمریکا در ایران نیز در گزارشی به وزارت امور خارجه این کشور پیرامون انتخابات مجلس هجدهم، به تعیین نمایندگان مجلس از بالا اشاره میکند، وی در این گزارش مینویسد: علاء وزیر دربار اظهار داشت چند هفته پیش، اسدالله علم، رئیس املاک سلطنتی، به او گفته است به دستور شاه صورت اسامی عدهای را برای نامزدی نمایندگی مجلس تهیه کرده، شاه لیست مزبور را با اسامی نامزدهای نمایندگی از سوی زاهدی تطبیق داده و پس از یکدست کردن اسامی نامزدها، چند تن از نامزدها را جابهجا کرده است.»
حسین فردوست از نزدیکترین دوستان شاه نیز در کتاب خاطرات خود بر این نکته اذعان دارد. وی میگوید یک کمیسیون سهنفره برای انتخابات مجلس در منزل اسدالله علم تشکیل میشد. منصور اسامی نامزدها را میآورد و با نظر علم مهر نمایندگی آنها تأیید میشد. پس از بررسی صلاحیت امنیتی و مطالعاتی این افراد، ترتیب انتخاب این اسامی داده میشد و به صورتی ظاهری، نام آنها از صندوق آرا بیرون میآمد.»
در جزوهای که تحت عنوان نخبگان و تقسیم قدرت در ایران» توسط سیا و برای آشنایی مقدماتی افرادی که به منظور ماموریتهای مختلف ی و جاسوسی از طرف آمریکا به ایران میآمدند تهیه شده است و در واقع یک مجموعه فشرده و نسبتا جامع از ساخت جامعه ایران و نیروهای ی و اجتماعی موجود در آن از دیدگاه ماموران و جاسوسان درجه اول میباشد آمده است: در طول ۱۲ سال گذشته مجلس آلت دست شاه بوده است و مقاصد شاه را برآورده میکرده است و تمام نمایندگان که با دقت به وسیله شاه انتخاب میشوند حامی برنامههای شاه میباشند.»
امروز و با گذشت نزدیک به چهل سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی سالی نبوده است که در ایران انتخابات برگزار نشود، در اولین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی نوع نظام ی کشور به رای عمومی گذاشته شد، پس از رای مردم به جمهوری اسلامی»، مردم بار دیگر پای صندوقهای رای رفته نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی» را انتخاب کردند، پس از تدوین قانون اساسی در یک رفراندوم دیگر به آن رای آری دادند و در ادامه و در حالی که هنوز بهار ۱۳۵۹ نرسیده بود در دو انتخابات دیگر نخستین رئیسجمهور و نمایندگان مجلس اول را نیز انتخاب کردند.
ملت ایران در چهار دهه گذشته همواره برای تعیین سرنوشت کشور پای صندوقهای رای رفتهاند و همه مسئولین جمهوری اسلامی مستقیم و یا غیرمستقیم منتخب همین ملت هستند و کسی در این شک و شبههای ندارد.
از بیسوادی اکثریت مردم تا شکوفایی در علم و فناوری
در دوره پهلوی اکثریت ملت ایران بیسواد بوده اند و رژیم جز مبارزه شعاری با بیسوادی که نتیجه اندکی داشته و قابل ملاحظه نبود کاری از پیش نمیبرد، امروز و با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران مرزهای علم و دانش را درنوردیده و به پیشرفتهای عظیمی نائل شدهاند.
بیسوادی اکثریت ملت ایران در دوره پهلوی به آن حدی بود که امام خمینی(ره) در ۷ دی ۱۳۵۸ طی پیامی جهت مبارزه عمومی با بیسوادی» تاکید کردند: از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش برای همگان است. معالأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی.
مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد.» (صحیفه امام ، جلد ۱۱ ، صفحه ۴۴۶» در حالی که نرخ باسوادی در سال ۱۳۵۵ ، ۴۷/۲ درصد بوده است این میزان در سال ۱۳۹۰، به ۹۳/۲ درصد رسیده است، در سال ۱۳۵۵ ، ۴۷ هزار و ۴۷ مدرسه دانشآموز میپذیرفت و در سال ۱۳۹۰، ۹۱ هزار و ۸۳۰ مدرسه مشغول فعالیت بودند.
در سال ۵۵ ، ۷۰۰ مرکز آموزشی فنی و حرفهای در کشور فعالیت میکرد و این میزان در سال ۱۳۹۰ به ۶ هزار و ۹۸۳ واحد رسیده است.
پیش از انقلاب و در سال ۱۳۵۰ دو مرکز آموزش استعدادهای درخشان در کشور فعالیت میکرد و این تعداد در سال ۱۳۹۰ به ۶۷۰ مرکز رسیده است.
در حالی که سال ۱۳۵۵، ۱۷۰ هزار دانشجو، در ۲۲۳ واحد دانشگاهی تحصیل میکردند این میزان در سال ۱۳۹۰، به ۴ میلیون دانشجو و ۲۵۴۰ واحد دانشگاهی رسیده است.
تعداد رشتههای کارشناسی ارشد در دانشگاههای موجود کشور در سال ۱۳۵۵ ، ۱۸۲ رشته و در سال ۱۳۹۰، ۱۰۳۳ رشته بوده است.
بر اساس گزارش موسسه بینالمللی اطلاعات علمی (ISI)، تعداد مقالات علمی چاپ شده از محققان ایرانی در مجلات معتبر بین المللی در سال ۱۳۵۷، ۴۵۰ مقاله و در سال ۲۰۱۲، ۳۴/۱۵۵ مقاله بوده است که نشاندهنده رشد ۳ برابری متوسط جهانی در این حوزه است.
هم اکنون ما شاهد این هستیم که ایران در بسیاری از فناوریها نه تنها خودکفا شده بلکه به کشور صادر کننده خدمات فنی مهندسی در حوزههای صنعت نفت، کشاورزی، بهداشت، سدسازی، تراکتورسازی، هستهای، خودروسازی، سلولهای بنیادین و . تبدیل شده است.
در عرصه علوم نوین، دانشمندان ایرانی توانستهاند تا مرزهای جدید دانش بشری پیش روند و در مواردی از این مرزها نیز عبور کنند. موفقیتهای دانشمندان ایرانی در زمینههای سلولهای بنیادین، نانو تکنولوژی، مهندسی ژنتیک، علوم هستهای، علوم فضایی و . از این موارد است.
این آمار در بسیاری از حوزههای دیگر نیز قابل استخراج و بر اساس آن مقایسه پیش و پس از انقلاب است و آنچه ذکر شد نشان میدهد که ایران اسلامی با اکثریت شهروندان بیسواد در سالی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید امروز به اکثریت قریب به اتفاق با سواد رسیده است.
آمارها از اقتصاد میگویند
درباره اقتصاد دوره پهلوی و مقایسه آن با امروز، در فضای مجازی مطالب زیادی از سوی عاشقان سلطنت نوشته میشود که اکثر این نوشتهها یا ناشی از بیاطلاعی است یا به دلیل جاهل مفروض دانستن مخاطبانی که یا خود دوره پهلوی را ندیدهاند و یا به منابع دست اول دسترسی ندارند.
در اکثر این نوشتهها با اشاره به قیمت ارزان اجناس در دوره پهلوی و مقایسه آن با امروز گفته میشود که در آن دوره ارزانی بوده و با انقلاب همه چیز گران شده است ولی گفته نمیشود آن برهه حقوق مردم و میزان اشتغال تا چه اندازه بوده است؟!
درباره ارزانی در دوره پهلوی نیز باید به قدرت خرید مردم و حقوق کارمندان نیز اشارهای گذرا داشت، در این برهه قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایینتر از آن بوده است. به طور مثال درآمد کارمند عادی ماهانه ۵۰۰ تا ۱۲۰۰ تومان بود (البته حقوق ۱۰۰۰ تومانی در سالهای حدود ۱۳۴۸ به افراد بسیار محدودی اختصاص داشت) و قیمت پیکان در همین برهه ۲۸ هزار تومان بود یعنی ۲۸ برابر حقوق حداکثری یک کارمند!
بهتر است به حقوق مستشاران خارجی و آمریکایی رژیم شاه در این برهه نیز توجهی داشته باشیم تا بدانیم در حالی که متخصصین و کارمندان ایرانی نهایتا در سال ۱۳۴۸ هزار تومان حقوق میگرفتند در این برهه این مستشاران از بودجه دولت ایران چقدر به خود اختصاص داده بودند؛ عبدالله آذربرزین جانشین فرماندهی نیروی هوایی ایران در دوره پهلوی در خلال چندین جلسه مصاحبه در سال ۱۳۸۸ میگوید: بعضی از مستشارهایی که در این مرحله میآمدند، از نقطه نظر[کیفیت] و آگاهی به تخصصشان، زیاد جلوتر از شاگردان و متخصصان خودمان، که از خارج آمده بودند، نبودند. آن روزها چیزی در حدود شش، هفت هزار تومان به افسرهای مستشاری میدادند.»
درآمدهای نفتی و میزان جمعیت
درآمد نفتی ایران از سه میلیارد دلار در سال ۱۳۳۲ به ۵۳ میلیارد دلار در سال ۱۳۵۶ رسید و درآمد سرانه نیز در این مدت به ۱۱ هزار و ۵۱۴ دلار افزایش پیدا کرد با این وجود در بخشهای فقیر جامعه، فقر هر روز بیشتر و شکاف طبقاتی عمیقتر میشد.
تنها ده درصد از درآمد سرشار نفت و کمتر از ۱۵ درصد از کل واردات به امر توسعه اختصاص مییافت، شرکت ملی نفت به صورت محرمانه ولی دائمی مبلغ کلانی به حساب شخصی شاه واریز میکرد. به گونهای که سرمایه شخصی شاه به یک میلیارد دلار رسیده بود. با این سرمایهها نهادهایی اداره میشد که آنها نیز هدفی جز سلطه بیشتر حکومت بر تمامی ابعاد زندگی مردم نداشتند.
بر اساس آمار بانک جهانی، ۴۶ درصد مردم ایران در سال ۱۳۵۶ زیر خط فقر بودند و ضریب جینی در ایران قبل از انقلاب بیش از ۴۵ بوده است.
امروز نزدیک چهل سال از آن روزها میگذرد و با وجود مشکلات اقتصادی که مسئولین بایستی برای حل این مشکلات کمر همت ببندند وضعیت اقتصادی و رفاه مردم بسیار بهتر از دوره پهلوی است.
آزادی دستاوردی که انقلاب نصیب ملت ایران کرد
در حالی که در دوره پهلوی حتی مقامات و مسئولین کشور جرات این را نداشتند که سخنی بگویند مبادا اعلیحضرت خوشش نیاید» و در نتیجه همیشه مراقب سخن گفتن خود بودهاند امروز رومهها و رسانههای دیگر هر چه میخواهند میگویند و مینویسند.
کافی است به کنترل رسانههای مکتوب اعم از رومهها و کتابها توسط ساواک بپردازیم تا مشخص شود که در این برهه زبانها برای گفتن و قلمها برای نوشتن تا چه اندازه محدود بودهاند.
با آغاز ریاست نصیری بر ساواک، سانسور مطبوعات گسترش یافت، در دهههای ۵۰-۱۳۴۰، مطبوعات و رومهها از محتوی عاری شدند؛ در همان حال رومهنگاران و ارباب مطبوعات، تحت مراقبتهای دائمی ساواک قرار گرفتند. دوران نخستوزیری امیرعباس هویدا (۱۳۵۶-۱۳۴۳) سختترین برهه سانسور و کنترل سازمان یافته مطبوعات و رومهها را تجربه کرد و ارباب مطبوعات و نویسندگان جرائد، تنها در چهارچوب تعیین شده از سوی ساواک و مجموعه حاکمیت قلمفرسایی میکردند. مطبوعات همواره سایه سنگین ساواک را بر فعالیتهای خود احساس می کردند. آن چه در نشریات منعکس میشد، در درجه اول ارائه تصویری غیرواقعی، تحسینآمیز و ستایشگرانه از شخص شاه و دربار بود. چنین القا میشد که کشور تحت هدایتهای شاه به سرعت در مسیر توسعه و تعالی قرار گرفته و مخالفان حکومت جز جلوگیری از این حرکت قصدی نداشته و بنابراین محکوم به شکستند. به عبارت دیگر مطبوعات تنها مواردی را منعکس میکردند که خوشایند ساواک، دربار، شاه و مجموعه حاکمیت بود.
امروز و با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگاهی به پیشخوان رومهفروشیها نشان میدهد که صدها رومه ، مجله و نشریه مشغول فعالیت هستند و هر چه میخواهند مینویسند و حتی برخی رومههای زنجیرهای در نبود نظارت کافی جرات به خود راه داده به مقدسات حملهور شده و امنیت ملی کشور را مورد تهاجم نیش زبان و قلم خود قرار میدهند.
رشد دینی و معنوی
در دوره پهلوی رژیم عامدانه فساد را در بین جوانان و نسلی که آینده ایران به دستان آنان چشم دوخته بود رواج می داد، کافی است به سخنان رجال عصر پهلوی نگاهی بیندازیم تا واقعیت برای همگان عیان شود.
علی امینی نخستوزیر وقت ۸ شهریور ۱۳۴۰ طی سخنانی گفته بود: با نهایت تاسف باید گفت که ایمان و اعتقاد ما سست شده، اگر در ملتی ایمان مذهبی یا ملی قوی باشد هیچ بیگانهای نمیتواند به آن ملت راه یابد.»
امینی در جمع مردم گفته بود: متاسفانه باید گفت که فساد محیط ما از همان خانوادهها شروع میشود و رکود اخلاقی و اختلاط تمدنهای داخلی و خارجی تمام اصول زندگی ما را به هم زده است فیلمهای فاسد و خراب و مناظر مستهجن پاک اخلاق اطفال و جوانان ما را فاسد کرده باید با فساد اخلاق که از مجلات خراب نیز ناشی میشود مبارزه کرد.»
وی همچنین گفته بود: مایه ننگ است که در مملکت اسلامی دولتها برای افزایش درآمد خود مصرف تریاک و یا الکل را تجویز کنند. در حال حاضر اکثر جوانهای ما مشروبخوار شدهاند و این قسمتی از مشکلات جامعه ما است.»
شهریور ۱۳۴۰ علی امینی نخستوزیر وقت از انتشار فیلمها و مجلات مستهجن انتقاد کرده و میگوید این روند باعث فساد اخلاقی جوانان این کشور شده است، کافی است بدانیم که از این سالها روند انتشار فیلمها و مجلات مستهجن و به صورت عمومی گسترش بیسابقهای یافت.
در حالی که نشریات از انتشار خبرهای روز کشور خودداری میکردند و یا ساواک مانع آنان میشد روزی نبود که نشریاتی مانند خواندنیها»، تهران مصور»، سپید و سیاه» و دهها نشریه دیگر با صفحات روی جلد مبتذل و مستهجن منتشر نشوند و جوانان را به فساد سوق ندهند.
امروز چهل سال از آن روزها میگذرد، پیشرفت معنوی امروز قابل مقایسه با دوره پهلوی که فساد سازمان یافته از سوی رژیم بر مردم تحمیل میشد نیست، جوانان این مرز و بوم در دهه شصت غسل شهادت میکردند و برای دفاع از وطن به جبههها میرفتند، زمانی که این جوانان با امام دیدار میکردند از ایشان تقاضا مینمودند دعا کند تا به شهادت برسند، امروز و در دهه نود شمسی همین مردم آرزو میکنند که به آنان اجازه داده شود به سوریه رفته و از حرم اهل بیت دفاع کنند.
مقایسه امروز با دوره پهلوی در همه عرصهها نشاندهنده پیشرفت شگفتانگیزی است که به برکت اسلام نصیب ملت ایران شده است، بیشک در این زمینه گفتنیهای فراوانی هست که در گنجایش این نوشتار نیست و امروز بایستی داشتههایمان را قدر بدانیم و برای حل مشکلات موجود کشور کمر همت ببندیم و مسلم است که هیچ مشکلی جز با دستان توانمند ایرانی و بدون اتکا به بیگانگان قابل حل نیست.
منبع:رومه کیهان
مدت زمان: 1 دقیقه 2 ثانیه
لطفا از دانلود و تماشای آن لذت ببرید
مدت زمان: 4 دقیقه 49 ثانیه
دهه فجر انقلاب اسلامی
تاریخ و تمدن
دهه فجر
دهه فجر انقلاب اسلامی
دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمانها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها می کنند.
در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.
در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته میشود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار میشود.
دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری
دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجراسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی غالب و مغلوب» و سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس میکردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به کار گرفتند.
دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و ایندهه فجر باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما، احساسات، گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
دهه فجر انقلاب اسلامی ایران
عناوین ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی
دهه فجر انقلاب اسلامی
عناوین ایامالله دهه فجر به این شرح است:
یکشنبه دوازدهم |
انقلاب اسلامی، امام خمینی ره، ولایت فقیه و رهبری |
دوشنبه سیزدهم |
انقلاب اسلامی، مردمسالاری دینی، مدیریت جهادی و اقتصاد مقاومتی |
سه شنبه چهاردهم |
انقلاب اسلامی، جوانان، هویت ملی، علم و فناوری |
چهارشنبه پانزدهم |
انقلاب اسلامی، استحکام خانواده، ن و سبک زندگی ایرانی – اسلامی |
پنجشنبه شانزدهم |
انقلاب اسلامی، ایمان، جهاد و شهادت |
جمعه هفدهم |
انقلاب اسلامی، ببیداری اسلامی، عدالتگستری و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) |
شنبه هجدهم |
انقلاب اسلامی، توسعه فرهنگی، عدالت و تمدن اسلامی |
یکشنبه نوزدهم |
انقلاب اسلامی، اقتدار ملی، استکبارستیزی و مقابله با افراطگرایی و تروریسم |
دوشنبه بیستم |
انقلاب اسلامی، خودباوری، جامعه دینی و حاکمیت ارزشهای اسلامی |
سهشنبه بیست و یکم |
انقلاب اسلامی، اتحاد و عزم ملی، وحدت و انسجام امت اسلامی |
عکسهای به یادماندنی از دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی
تصاویر دهه فجر انقلاب اسلامی ایران
عکس های پیروزی انقلاب اسلامی ایران
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته
فقهی که به آنچه از نظر شرعی ناپاک (غیرطاهر) است اطلاق میشود. چیزهایی که نجس به شمار میروند به دو دسته تقسیم میشوند: دسته نخست، آنچه اصالتاً نجس است (نجاسات دهگانه) که آن را عین نجس میگویند؛ دسته دوم آنچه اصالتاً پاک است اما به دلیل تماس با نجاسات، نجس شده است (مُتَنَجَّس). چندین
حکم تکلیفی و
وضعی درباره نجاسات وجود دارد؛ مانند اینکه خوردن آنها
حرام است و یا اینکه
لباس نمازگزار نباید نجس باشد
.واژه نجس در اصطلاح
فقهی به چیزهایی گفته میشود که از نظر شرعی طاهر نیستند. از این رو مسلمانان باید
احکامی را درباره آنها رعایت کنند؛ از جمله اینکه خوردن شیء نجس حرام است.مفهوم نجس در مقابل طاهر قرار دارد، نه در برابر آلوده؛ بنابراین امکان دارد شیئی آلوده، به لحاظ شرعی طاهر باشد و یا برعکس، یعنی شیئی سالم و پاکیزه، از نظر شرعی نجس باشد. [۳]
این واژه به سه صورت نَجِس»، نَجَس» و نَجْس» به کار رفته است. [۴] [۵]
این واژه یک بار در
قرآن به کار رفته است. خداوند در آیه ۲۸ سوره توبه
مشرکان به این وصف خوانده است إِنَّمَا الْمُشْرَِ نَجَسٌ». البته درباره اینکه واژه نجس در این آیه به حکمِ شرعی اشاره دارد یا به پلیدی باطنی مشرکان، اختلاف نظر وجود دارد. [۶]
طبق فقه شیعه، چند چیز وجود دارند که نجاستشان ذاتی است؛ یعنی در هر حال نجس هستند و امکان
تطهیر آنها وجود ندارد، مانند خوک و سگ و خون. به این موارد عین نجس میگویند. بیشتر فقیهان شیعه ده چیز را ذاتاً نجس میدانند که به آنها اعیان نجسه یا نجاسات دهگانه گفته میشود:
خون،
ادرار،
مدفوع،
مَنی،
مردار،
سگ،
خوک،
کافر،
شراب،
فُقّاع.
خون
خون انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد نجس است.
مالکیه،شافعیه و
حنفیه از اهل سنت خون جاری شده همه حیوانات را نجس میدانند چه خون جهنده داشته باشد یا نداشته باشد.
بول و
غائط
ادرار (بول) و مدفوع (غائط) انسان و هر حیوان
حرام گوشتی که خون جهنده دارد نجس است. در نجاست مدفوع
پرندگان حرام گوشت مانند کلاغ اختلاف نظر است.
شافعیه و حنفیه مدفوع حیوانات حلال گوشت را نیز نجس میدانند و در پرندگان تفصیل دیگری دارند.
مَنی هر حیوانی که خون جهنده دارد نجس است.
در بین
اهل سنت در مورد نجاست منی اختلاف نظر است،
شافعیه و
حنابله آن را پاک میدانند.
مردار
جسد حیواناتی که خون جهنده دارند میتَه یا مُردار نامیده شده و نجس است. بدن انسان مُرده، پیش از
غسل میت نجس است (ناپاک بودن آن از ابتدای فوت تا هنگامی که بدن سرد میشود مورد اختلاف بین فقهاست؛ حیوانات حلال گوشتی که
ذبح شرعی شدهاند پاک هستند؛ گوشت، چرم، استخوان و ژلاتین حیوانات
حلال گوشتی که ذبح شرعی نشدهاند نجساند، بنابراین وسایل چرمی که در کشوری غیرمسلمان تهیه شده باشد، هر چند از حیوانات حلال گوشتی مانند گاو و گوسفند باشد نجس است چراکه ذبح شرعی نشدهاند.
برخی از حیوانات حرام گوشت در صورتی که با شرایط گفته شده در فقه،
تذکیه شوند، پوست و موی آنان پاک میباشد و در غیر این صورت، نجس هستند.
نجاست سگ و
نجاست خوک
همه اجزاء سگ و خوکی که در خشکی زندگی میکند از جمله آب دهان آنها نجس است.
مالکیه از اهل سنت همه حیوانات زنده از جمله سگ و خوک را پاک میدانند و حنفیه تنها خوک را نجس میدانند.
کافری که در فقه نجس محسوب میشود به معنای غیر مسلمان است. فقیهان
شیعه هفت گروه را کافر دانسته و آنها را نجس میدانندبا اختلاف نظر در برخی موارد
ضروریات دین با آگاهی از ضروری بودن آن
محمد بن عبدالله(ص) را قبول ندارند.
امامان معصوم(ع) دشنام دهند یا دشمنش باشند؛ مثل
خوارج و
ناصبیان.
غُلات (یعنی آنهائی که یکی از
ائمه(ع) را خدا خوانده یا بگوید خدا در او
حلول کرده است)
یهود و
مسیحیت (در این مورد اختلافنظر وجود دارد
شراب
از نظر فقه شیعه، شراب و هر چیزی که انسان را مست میکند، چنانچه به خودی خود روان (مایع) باشد، نجس استو خوردن و نوشیدن آن
حرام.
در مورد نجاست الکل طبی و صنعتی اختلافنظر وجود دارد.
انگور و فشرده آن نیز هرگاه به جوش آید تا زمانی که دو سوم آن تبخیر نشده باشد نجس است خواه به خودی خود جوش آمده باشد و خواه با حرارت، و نیز خواه مستکننده باشد و خواه نباشد.
فُقّاع یا آب جو نیز از نجاسات است.
اهل سنت استفراغ (غذای بالا آورده شده) را نجس میدانند.
وذی و
مذی نزد حنفیه، مالکیه و شافعیه و وذی و مذی انسان و حیوان حرام گوشت نزد حنابله نجس هستند.
غیر از اعیان نجس (نجاسات دهگانه)، سایر اشیاء بالذات طاهر هستند؛ اما اگر این اشیاء طاهر با نجاسات دهگانه تماس پیدا کنند، آن شیء طاهر نیز نجس میشود. در این حالت، آن شیء را مُتَنَجِّس (به معنای چیزی که نجس شده است) میگویند. البته انتقال نجاست به شرطی است که رطوبتی از عین نجس به شیء طاهر منتقل شود؛ مانند دستی که به خون آلوده میشود. بنابراین، اگر یک شیء خشک مثلا با بدن سگی که خشک است تماس پیدا کند، آن شیء نجس نمیشود.
چیزی که نجس شده است را میتوان با استفاده از
مطهرات، تطهیر کرد (یعنی نجاست را از آن زدود). در این صورت، آن شیء مجددا طاهر میشود. مثلا لباسی که به خون آغشته شده است را اگر طبق قواعد شرعی، با آب بشورند، لباس مجددا طاهر میشود.
همانطور که عین نجس، نجاست را منتقل میکند، شیء متنجس نیز نجاست را انتقال میدهد. یعنی چیزی که نجسشده است اگر با شیء طاهر تماس پیدا کند (به نحوی که رطوبت بین آنها منتقل شود)، شیء طاهر نجس میشود. هر چند بر اساس بعضی
فتاوا، متنجس در واسطۀ سوم نجسکننده نیست.
در فقه، احکامی درباره نجاسات مطرح است که مهمترین آنها عبارتاند از:
تطهیر چیزهایی که نجس شدهاند. نجاسات ده گانه ذاتاً نجس بوده و نمیشود آنها را پاک کرد؛ ولی چیزی که نجس شده باشد را میتوان با استفاده از
مُطّهرات (پاککنندهها)، مجددا پاک کرد.
حرام است. البته چیزی که نجسشده است را بعد از تطهیر میتوان خورد.
نماز یا
طواف بدن و لباس باید از نجاسات پاک باشد.
وضو و
غسل باید پاک باشد.
قرآن و
مسجد حرام بوده و پاک کردن آنها
واجب فوریاست
مُطَهِّرات به معنای پاککنندهها، اصطلاحی است
فقهی برای امور یازدهگانهای که باعث پاک شدن
نجس میشوند.
آب،
زمین،
آفتاب، به همراه هشت مورد دیگر از مهمترین مطهرات هستند.
طهارت از نجاست جزو شرایط صحیح بودن برخی از
عبادات مثل
نماز و
طواف است، خوردن چیزهای نجس نیز
حرام است
طهارت، پاک کردن درون و برون، از آلودگیها و خبائث است [۱]
فقه و
اخلاق بحث میشود. طهارت فقهی دو نوع است: طهارت ظاهر (طهارت از خَبَث) از نجاسات که توسط مُطهّرات حاصل میشود و طهارت باطن (طهارت از حَدَث)، با
وضو،
غسل یا
تیممانجام میشود.
مُطهّرات جمع مُطَهِّر به معنای پاک کننده و از ریشه طهر و طهارت گرفته شده است. طهارت در لغت یعنی نظافت، پاکی، تمیزی؛ و در اصطلاح یکی از
احکام وضعی شرعی به شمار میرود که بر تمام اشیاء به جز اشیای ناپاک حمل میشود. طبیعی است یک چیز به شرطی میتواند پاک کننده باشد که خود پاک باشد.
در فقه اسلامی، پاکی لباس و بدن از انواع نجاسات جزو شرایط انجام دادن برخی عبادات مثل
نماز (به جز
نماز میت) و
طواف است.
مساجد و
حرم
پیامبر(ص) و
امامان نیز باید از هر گونه نجاست پاک باشند. چنان که خوردن چیزهایی که نجس هستند نیز
حرام است. به این نوع از طهارت، طهارت از خَبَث (نجاست) گفته میشود.
بیشتر فقیهان شیعه ده چیز را ذاتاً نجس میدانند که خودشان قابلیت پاک شدن نداشته و در برخورد مرطوب با دیگر چیزها، آنها را نیز نجس (مُتِنَجِّس) میکنند:
خون |
ادرار |
مدفوع |
مَنی |
مردار |
سگ |
خوک |
کافر |
شراب |
فُقّاع |
اگر چیز پاکی نجس شد توسط مُطَهِّرات میتوان آن را پاک کرد. مطهرات عبارتند از:
آب |
زمین |
آفتاب |
استحالهو انقلاب |
انتقال |
اسلام |
تبعیت |
برطرف شدن عین نجاست |
استبراء حیوان نجاست خوار |
غائب شدن مسلمان |
خارج شدن خون متعارف از حیوان ذبح شده |
آب نزد همه مسلمانان رایجترین پاک کننده است. [۲]
تنها گروهی که آب مُضاف (ناخالص) مانند گلاب، سرکه و. را نیز پاک کننده میدانند
حنفیه از اهل سنت هستند. [۳]
زمین به شرطی که خودش خشک و پاک باشد، اشیائی مانند کف پا و کف کفش نجس را پاک میکند. البته به شرطی که عین نجاست اشیاء مزبور به واسطه راه رفتن، مالیدن و مانند آن از بین رفته باشد. شیعه و حنفیه زمین را از پاک کنندهها میدانند. [۴]
در فقه
شیعه، چیزهایی که در زمین ثابت هستند مانند درختان و همچنین روییدنیها و ساختمانها و میخها و حصیر اگر فقط با آفتاب خشک شوند پاک میشوند.
شافعیه،
مالکیه و
حنبلیها: زمین با خشک شدن پاک نمیشود چه با آفتاب خشک شود چه با هوا، بلکه باید بر روی آن آب ریخته شود. البته در چگونگی پاک کردن با آب دارای دیدگاههای مختلفی هستند. [۵]
استحاله یعنی تبدیل شدن حقیقت و ماهیت یک چیز به چیز دیگر، مانند سوختن چوب نجس و خاکستر شدن آن. شافعیه و حنابله از اهل سنت خاکستر و دود چیزی که از نجاسات است را نجس میدانند. [۶]
در دیدگاه مشهور فقها، تغییر ماهیت خود به خودی شراب به سرکه انقلاب» نام دارد و باعث پاک شدن شراب سابق و ظرف آن میشود. [۷]
انتقال» یعنی شیئی نجس، جزئی از شیئی پاک گردیده و جزء آن شود. به عنوان مثال، خونی که پشه از انسان میمکد پس از اینکه هضم شده و جزء بدن آن گردید پاک میشود یا کود ناپاکی که توسط درخت جذب میشود پاک میگردد. [۸]
کافر ناپاک و نجس است و با پذیرش
اسلام بدن او پاک میگردد.
پاک شدن یکی از نجاسات به سبب پاک شدن نجاستی دیگر را تبعیت» میگویند، مانند پاک شدن ظرف شرابی که به سرکه تبدیل شده یا پاک شدن کودک کافری که پدر یا مادر او مسلمان شدهاند.
در برخی موارد با برطرف شدن عین نجاست، متنجس پاک میگردد. مانند جایی که بدن حیوانی به نجس یا متنجس آلوده شود، با برطرف شدن نجاست، بدن آن حیوان پاک میشود و همچنین است باطن بدن انسان مانند داخل دهان و بینی.
ادرار و
مدفوع حیوانی
حلال گوشتی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده نجس است و برای این که پاک شود، باید آن را
استبراء کنند. یعنی تا مدتی نگذارند نجاست بخورد که این زمان در حیوانات مختلف متفاوت است.
اگر بدن یا لباس یا سایر اشیائی که در اختیار مسلمان است نجس شود، پس از اینکه دوباره با او برخورد کردیم و احتمال بدهیم وی آنها را پاک کرده باشد، حکم به پاکی و
طهارت آن اشیاء کرده ونیازی نیست از او سؤال کنیم. به شرطی که مسلمان یاد شده ممیز بوده و از موضوع و
احکام طهارت آگاه باشد.
پس از
ذبح شرعی حیوان حلال گوشت و بعد از این که به اندازه متعارف
خون از رگهای او خارج شد، خونی که در درون بدن حیوان باقی میماند پاک است
ادامه مطلب
ادامه مطلب
امام مهدی(عج) | |
---|---|
مسجد جمکران در قم. | |
نقش | امام دوازدهم شیعیان |
نام | امام مهدی(عج) |
کنیه | ابوالقاسم، اباصالح |
زادروز |
۱۵ شعبان، سال ۲۵۵ قمری یا ۲۵۶ق. |
زادگاه | سامرا |
مدت امامت | هنوز ادامه دارد |
لقب(ها) |
مهدی، بقیة الله، قائم، صاحب امان |
پدر | حسن بن علی |
مادر | نرجس خاتون |
امامان شیعه امام علی · امام حسن · امام حسین · امام سجاد · امام باقر · امام صادق · امام کاظم · امام رضا · امام جواد · امام هادی · امام حسن عسکری · امام مهدی |
محمد بن حسن (زاده
۲۵۵ق)، مشهور بهامام مهدی، امام زمان و حجت بن الحسن، دوازدهمین امام شیعیان
امامی. بر اساس منابع شیعی، تولد امام زمان مخفی داشته شد و جز چند تن از یاران خاص
امام حسن عسکری(ع)، کسی امام دوازدهم را ندید. به باور امامیه، امام مهدی(ع) منجی آخر امان و همان مهدی موعود است، عمری دراز دارد و دورانی طولانی را در
غیبت زندگی خواهد کرد. او سرانجام به اراده الهی
ظهور و قیام میکند و به عدل و داد بر جهان حکومت خواهد کرد.
برخی از شیعیان در دوره کوتاه پس از درگذشت امام حسن عسکری، دچار تردید شدند و
توقیعات امام زمان که عموما خطاب به شیعیان نوشته میشد و توسط
نائبان خاص به اطلاع مردم میرسید، موجب تثبیت دوباره تشیع شد. امام زمان پس از درگذشت
امام یازدهم، در
غیبت صغری به سر برد و در این مدت، چهار
نائب خاص، ارتباط شیعیان با امام زمان را آسان میکردند، اما با آغاز
غیبت کبری در
سال ۳۲۹ق، ارتباط مستقیم شیعیان با امام زمان پایان یافت.
تفاسیر شیعه، با اتکا به روایات معصومین، پارهای از آیات قرآن کریم را درباره امام زمان دانستهاند. روایات بسیاری از
ائمه درباره امام زمان، زندگی و غیبت و حکومت او نقل شده و کتابهای حدیثی فراوانی با هدف نقل این روایات نوشته شده است. علاوه بر کتب حدیثی، آثار بسیاری درباره امام زمان چاپ شده است.
بسیاری از اماکن در نقاط مختلف به امام زمان منسوب شده است؛ مثل
سرداب غیبت در
سامرا،
مسجد سهله در
کوفه و
مسجد جمکران در نزدیکی
قم.
ادعیه و اذکار فراوانی برای ارتباط با امام زمان در عصر غیبت ذکر شده و بر اساس برخی احادیث،
دی
یدار با امام زمان، در عصر غیبت هم ممکن است. برخی از عالمان شیعه، حکایتهایی از دیدار برخی افراد با امام زمان را در کتابهای خود ذکر کردهاند.
در
احادیث
شیعه، برای
امام دوازدهم نامهایی همچون محمد، احمد و عبدالله ذکر شده است. با این همه او در میان شیعیان بیشتر با
مهدیشناخته میشود که از
لقبهای اوست. [۱]
پیامبر اسلام است. [۲]
الکافی و
کمال الدین، نام او با حروف جدا و به صورت م ح م د» آمده است. [۳] [۴]
تسمیة المهدی
احادیث فراوانی در منابع شیعه، بردن نام اصلی امام دوازدهم را منع کرده و
حرام دانستهاند. [۵]
سید مرتضی،
فاضل مقداد،
محقق حلی،
علامه حلی و چند عالم دیگر است که این حرمت را مخصوص زمان
تقیه میدانند. در مقابل،
میرداماد و
محدث نوری این حرامبودن را در تمام دوران قبل از
ظهور جاری دانستهاند. [۶]
امام دوازدهم شیعیان، در منابع مختلف و
ادعیه و
زیارات با
القاب و
کنیههای بسیاری وصف شده است که مشهورترین آنها عبارتاند از
مهدی، صاحب امان، منتَظَر، حجت الله،
بقیة الله، منتقم، موعود، خاتم الاوصیا، غائب، مأمول، مضطر و
قائم
برای امام زمان(ع)، اسامی و القاب و کنیههای دیگری هم ذکر شده است؛ برای نمونه
محدث نوری در کتاب
نجم الثاقب به حدود ۱۸۲ نام و لقب اشاره کرده [یادداشت ۱]
ابوصالح، بقیة الله، بلد الامین، برهان الله، بقیة الانبیاء، حجة، حق، خاتم الاوصیاء، خاتم الائمه، خلف یا خلف صالح، خلیفة الله، صاحب امان، صالح، صاحب الامر، قائم، منتقم، مهدی، موعود، منتظر، مضطر، وارث. [۷] [یادداشت ۲]
نام و القاب امام دوازدهم شیعیان در منابع
اهل سنت نیز آمده است؛ هرچند در این منابع، بیشتر از عنوان مهدی» استفاده شده و القاب و ویژگیهای دیگر، کمتر ذکر شده است. لقب قائم» در منابع اهل سنت بهندرت یافت میشود. [یادداشت ۳] [۸]
امام حسن عسکری(ع)
به باور شیعیان، پدر امام زمان(عج)، امام حسن عسکری(ع)، امام یازدهم است.
اهل سنت، بر اساس احادیثی که عالمان شیعه آن را ضعیف دانستهاند، نام پدر امام زمان را عبدالله ذکر کردهاند. [۹]
مادر امام زمان(عج)
مادر
امام زمان(ع) به نامهای متعددی خوانده شده است:
نرجس، سوسن، صقیل یا صیقل، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط. [۱۰]
کمال الدین و تمام النعمة آن را نقل کرده، [۱۱]
حکیمه، دختر
امام جواد(ع) اشاره شده است. [۱۲]
مسعودی در
اثبات الوصیة آنها را نقل کرده [۱۳] [۱۴] [۱۵]
حکیمه دختر امام جواد
حکیمه، دختر امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع)، همزمان با چهار امام زندگی کرده و بر اساس منابع شیعی، شاهد و راوی ولادت امام زمان(ع) بوده است، مادر امام زمان در خانه او تربیت شده و بسیاری از روایات درباره ولادت امام زمان، از او نقل شده است. [۱۶]
جده امام زمان(عج)
جدّه، مادر امام حسن عسکری(ع) و مادربزرگ امام زمان(ع) که در روایات به همین نام خوانده شده است. بر اساس منابع، پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) امور شیعیان به طور عمده بر دوش او قرار گرفته و نقش مهمی در نگهداری شیعه ایفا کرده است. [۱۷]
جعفر بن علی الهادی
جعفر بن محمد، عموی امام زمان پس از درگذشت امام حسن عسکری، مدعی امامت شد و به همین دلیل جعفر کذاب خوانده میشود. منابع روایی، او را اهل فسق و فجور و گناهان بزرگ دانستهاند. او علاوه بر ادعای امامت و انکار وارث امام عسکری(ع)، دولتمردان وقت را بر ضد امام دوازدهم تحریک کرد [۱۸]
توبه کرد و شیعیان به جای جعفر کذاب، او را جعفر تائب میخواندند. جعفر کذاب در ۴۵ سالگی در
سامرا درگذشت.؛ [۱۹]
در بیشتر منابع شیعه و سنی از امام زمان عج به عنوان تنها فرزند
امام حسن عسگری(ع) یاد شده است. [۲۰] [۲۱]
ازدواج امام مهدی(ع)
بنابر تحقیق کتاب دانشنامه امام مهدی از حوالی دهه ۱۳۵۰ شمسی بحثی جدید مطرح شده است که آیا در زمان غیبت و حتی زمان ظهور، امام زمان(عج) همسر و فرزند دارند یا خیر. [۲۲]
سید محمد صدر عمدتا به تعدادی از روایات و ادعیه استناد میکنند که در آنها به فرزندان و همسر امام زمان(عج) اشاره میشود.
مخالفان ازدواج امام زمان(عج) میگویند کسی که ازدواج میکند نمیتواند ناشناخته باقی بماند در حالیکه غیبت امام برای ناشناخته بودن ایشان است. همچنین به روایاتی استناد میکنند که صراحتاامام عصر(عج) را در زمان غیبت و ظهور، بدون فرزند معرفی میکند.
گروه دیگری مانند
سید جعفر مرتضی عاملی این قضیه را محل شک و تردید میدانند و ترجیح میدهند که در این مورد سکوت کنند. [۲۳]
درباره سال ولادت امام زمان اختلاف است. بخشی از منابع کهن به تاریخ تولد او نپرداختهاند و آن را مخفی دانستهاند. [۲۴]
روایات بسیاری از
شیعه و برخی از
اهل سنت، سال ولادت امام دوازدهم شیعیان را ۲۵۵ق [۲۵] [۲۶]
درباره ماه تولد امام نیز اختلافاتی وجود دارد؛ اما قول مشهور
ماه شعباناست و بسیاری از منابع کهن
شیعه نیز همین ماه را بیان کردهاند [۲۷] [۲۸] [۲۹]
ماه رمضان و برخی از منابع اهل سنت [۳۰]
ماه ربیعالاول و
ربیعالثانی را ذکر کردهاند.
منابع تاریخی درباره روز تولد امام دوازدهم، گزارشهای مختلفی دارند که در میان آ
|
عید نوروز برابر با اول فروردین ماه (تقویم شمسی)، جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است.خاستگاه عید نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران عید نوروز را جشن میگیرند.
امروزه زمان برگزاری عید نوروز، در آغاز فصل بهار است. عید نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
زمان عید نوروز
جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.
پیدایش عید نوروز
عید نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».
آداب و رسوم عید نوروز در ایران:
مراسم چهار شنبه سوری قبل از عید نوروز :یکی از آیینهای نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - " مراسم چهارشنبه سوری " است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند.
برگزاری چهارشنبه سوری، که در همهً شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : " زردی من از تو، سرخی تو از من "، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو و عید نوروز را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، پس از خانه تکانی، کوزهً کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند؛
کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند. اسفند دود کردن و آجیل خودرن، فال گرفتن، " فال گوش " ( در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها برای نیت خود تفاًول زدن. ) و " قاشق زنی " ( معمولا ن روی خود را می پوشانند و با قاشق، یا کلید به خانه ها در می زنند، صاحب خانه شیرینی، میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد. ) نیز از باورها و رسم هایی است که به ویژه در بین نوجوانان، هنوز به کلی فراموش نشده است.و این رسم ها و باورها در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت اند.
خرید لباس برای عید نوروز
از یکی دو ماه به عید نوروز مانده مردم به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند.در گذشته مردم معمولا پارچه هایی را خریداری می کردند که رنگ روشن داشت و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز معتقد بودند که روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی بود که حتماً باید قبل از عید نوروز و برای عید انجام میگرفت.
سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید نوروز مانده در خانه ها صورت می گیرد. در شیراز معمولا برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی امام زمان می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند.
خانه تکانی یا رفت و روب قبل از عید نوروز :
یکی دو هفته پیش از عید نوروز خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گرد گیری می کنند و دوباره آنها را می چینند. در مراحل بعد تخم مرغ رنگ کردن است که آن ها را آب پز می کنند و رنگ های شاد بر روی آنها می زنند.
سفره هفت سین و ساعت تحویل سال
برای تحویل سال در یکی از اطاق های خانه شان سفره می اندازند . پیش از هر چیز آیینه و قرآن در آن می گذارند و بعد هفت سین را می گذارند.
هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی . علاوه بر هفت سین شمع و آینه تخم مرغ و . سر سفره گذاشته میشود.
موقع تحویل سال همه اهل خانه باید با لباس نو بر سر سفره باشند اسپند نیز دود می شود و هر کدام از این ها فلسفه ای دارد. شمع برای روشنایی خانه و زندگی، قرآن نشان توجهی است که باید در آغاز سال به خداوند داشته، به علاوه در سال نو، صاحب قرآن یار و مددکار اهل خانه خواهد بود.
دید و بازدید عید نوروز
از بامداد نوروز دید و بازدیدها آغاز می شود در همه خانواده ها رسم است که به دیدار کسی که از نظر سن و شخصیت بر دیگران مزیت دارد بروند و دست او را ببوسند و تبریک بگویند و او نیز عیدی که شامل سکه یا پول است به آنها بدهد. بعضی نیز صبح عید نوروز یک بشقاب گندم برشته که شامل: کنجد، گندم، شاهدانه، نخودچی و کشمش است به اضافه یک بشقاب نان شیرین به اضافه تخم مرغ رنگی یا سکه به کوچک ترها می دهند.
سیزده بدر (روز سیزدهم عید نوروز )
روز دوازده فروردین همه وسایل تهیه می شود و هر چه از شیرینی ها و آجیل ها باقی مانده برای صبح سیزده آماده می شود که البته همراه آن سرکه و کاهو نیز هست. صبح سیزده فروردین همه دسته دسته عازم کوه و باغ های اطراف شهر می شوند و معتقدند در روز سیزده فروردین نباید در خانه ماند زیرا این روز نحس و بدیمن می باشد. روز سیزده پیش از طلوع آفتاب و تا پاسی از شب ادامه دارد در عصر این روز ویژه سبزی گره زدن دخترهاست که در واقع برای گشایش بخت خود این کار را می کنند.
عیدنوروز ، بر همگان مبارک باد.
منبع:سایت بیتوته
تفسیر المیزان - خلاصه
(یا ایها الذین امنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یوا خیرا منهم ولا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن ولا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوابالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظالمون ): (ای کسانیکه ایمان آورده اید هیچ قومی قوم دیگر را مسخره نکند، چه بسا که از ایشان بهترباشند، و هیچ یک از ن حق ندارند ن دیگر را مسخره کنند چون چه بسا آنها ازایشان بهتر باشند و هرگز عیوب خودتان (یکدیگر) را برملا نکنید و لقب بد به یکدیگرندهید، که این بد ذکریست که بعد از ایمان باز هم یکدیگر را به فسوق یاد کنید، هر کس توبه نکند، پس ایشان همان ستمکارانند)(سخریه ) به معنای استهزاء می باشد، که عبارتست از اینکه انسان با زبان یا اشاره یاتقلید از عمل کسی ، قصد تحقیر و تخفیف او را داشته باشد و شنوندگان و بینندگان ازعمل او بخندند. و قوم به معنای جماعتی از مردان است به همین دلیل و برای تأکیدمطلب و اینکه این عمل در بین ن شایعتر است ، مجددا نهی از استهزاء را برای ن بیان می نماید. و سپس در مقام بیان حکمت نهی می فرماید چه بسا که گروه مسخره شونده از گروه مسخره کننده در نزد خدا بهتر باشند. پس بطور کلی مسلمانان چه مرد وچه زن نباید در صدد تمسخر یکدیگر برآیند و نباید عیوب خودشان را فاش کنند، چون مسلمانانی که در یک جامعه زندگی می کنند، در حقیقت همه از همند و فاش کردن عیب دیگری عینا مانند فاش کردن عیب خود فرد می باشد و فرد عاقل هرگز عیوب خود را نزدغیر اظهار نمی کند و در ادامه می فرماید: به یکدیگر القاب زشت ندهید و لقب زشت لقبی است که در مقام مذمت یک فرد به او گفته شود، و برای توضیح مطلب می فرمایداین بد ذکریست که مردمی را که ایمان آورند، به سبب فسوق قبلی ، به فسق یاد کنند و به ایشان طعنه بزنند و یا بدعلامتی است اینکه انسانی را بعد از ایمان ، به علامت زشت گذشته یاد کنند مثلا کسی که مرتکب گناهی شده و بعدا توبه کرده نباید تا ابدالدهر به اوبگویند فلانکاره (مثلا شرابخوار، قمارباز و.) و یا شاید معنا این باشد که این بدعلامتی است که فرد با بدگویی از مردم برای خود قرار می دهد و همه او را به عنوان فردی بدزبان و تمسخرکننده بشناسند.و در انتها می فرماید: هر کس از این گونه گناهان توبه نکند و دست برندارد، حقیقتاستمکار است ، چون خداوند از این امور نهی نموده و با این وجود این گونه افراد اعتنایی به این نهی ندارند و آن را عمل بدی نمی دانند.
به نام زشت مردم را نخواند نکوهش بر زبان هرگز نراند
خلائق را به القابى که زشت است نخواند هر که او نیکو سرشت است
(مهدی الهی قمشه ای)
احادیث موضوعی
پیامبر رحمت فرمودند:
میدانید مفلس کیست؟ گفتند: در نزد ما مفلس کسی است که هیچ پول و مالی نداشته باشد. فرمودند: بلکه مفلس در امت من کسی است که روز قیامت او را بیاورند در حالیکه نماز خوانده و روزه گرفته و زکات داده، لیکن یکی را دشنام داده و بر دیگری تهمت بسته و مال کسی را خورده و خون کسی را ریخته و دیگری را به ناحق زده، پس از حسنات او گرفته و بین آنها تقسیم می شود و اگر حسناتش تمام شد از گناهان آنها گرفته بر گناهان او افزوده می شود آن وقت او را در آتش می اندازند
نکته
صبح هنوز روشن نشده بود، و هوا تاریک بود و مردم همدیگر را خوب نمی دیدند، یکی از یاران پیامبر(ص) بنام ثابت بن قیس» گوشش خوب نمی شنید، وقتی وارد مسجد می شد، مردم به او احترام کرده و راه باز می کردند تا کنار پیامبر(ص) بنشیند و گفتار پیامبر(ص) را بشنود. روزی وارد مسجد شد، مسجد پر از جمعیت بود، او جمعیت را می شکافت و می گفت: جا بدهید تا نزد پیامبر(ص) بروم. تا اینکه نزد یکی از مسلمانان رسید. او به ثابت گفت: همین جا بنشین، ثابت ناگزیر همانجا پشت او نشست، اما خشمگین بود که چرا آن مرد به او راه نداده است که نزد پیامبر(ص) برود. هنگامی که هوا روشن شد، ثابت از او پرسید کیستی؟ او در جواب گفت: فلان کس هستم. ثابت گفت: فرزند فلان زن (در اینجا نام مادرش را با لقب زشتی که در جاهلیت می بردند برد) آن مرد شرمگین شد و سر خود را به زیر انداخت. در این هنگام آیه ۱۱ سوره حجرات نازل شد و مسلمانان را از این کار زشت (که همدیگر را با نام زشت یاد کنند) نهی کرد.(۱) (ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نه نی ن دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند، و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید، و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند
منبع:سایت تمین
مرکز یادگیری سایت تبیان ضمن شاد باش این ایام فرخنده، مطالبی تهیه نموده، که امید است مورد استفاده قرار گیرد.
نفس عشق تا فراسوى افقها، ترنم شادى را زمزمه کرد.
خاک، بوى افلاک گرفت.
طراوت از در و دیوار بارید.
واژگان بلبلان بوى عشق گرفتند.
دلها وسعت یافت.
عشق و ایمان، شفافتر شدند.
نسیم بر تن نهالکها دوید.
آفتاب به تبرّک، دستى بر سر شانه شاخهها کشید.
بارانى از طراوت بارید.
باران،باران،
دوباره باران، باران
باران، بهار،
باران، باران
گلها چهره بر چهره ساییدند.
در اجتماع سر شاخههاى درختان و بلبلکان نغمه سرسبزى نواخته شد.
نَفَس هر چیز و همه چیز سبز شد و
بهار» آمد.
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
هان، اى بهار! دلهاى همگان را با نفسهاى خود سبزِ سبز کن.
هان، اى بهار! گامهایت بر زمین و زمان مبارک باد!
یک دشت شقایق وحشی، یک دست سبزه نورسته، هزار فرسنگ شکوفه، محصولِ بازوانِ توانای طبیعت است.
اینک حیاتِ وحشی و نا آرام، رامِ نگاه خورشید است.
زبان چلچلهها، زبانِ گلها، زبان خاک، همه یکی است.
زبان گنجشکان یعنی،بهار. برگ . بهار
زبان گنجشکان یعنی، نسیم .عطر . نسیم
کودکان، پا میدوند.
به شاخهها میآویزند و آوازِ شوق سر میدهند.
و زمین میشکفد و خوشههای سبزِ طراوت را به باغ چشمها هدیه میکند.
نسیم میوزد و بالیدن زندگی را از ژرفای خاک نظاره میکند.
و آب میخروشد و از جویِ سبزِ بهار، جاری میشود.
از بطنِ خاک، هستی میجوشد. در برگ برگِ درخت، حیات جریان دارد.
و زندگی جاری است،
چون چشمههای درگذر.
آسمان، حریری است از لطافت، احساسِ شکنندهای است از باران.
و باران میبارد؛ به رنگ صبح، روی فرشی از چمن و زمین سبز میشود و قصیده بلند آفرینش تکرار میشود.
بویِ تازه باران، بیهیچ وقفهای میپیچد و جویبار، بیهیچ واهمهای میجوشد.
در هیچ روزی از سال، زندگی، هستیاش را چنین صادقانه وقف زمین نکرده و هیچ یک از روزهای سال، به این زیبایی و طراوت نبوده است.
دستِ خیس باران، هنوز بر شانههای سبز زمین است. خاک، پر از زندگی است. جوانههای مکرّر تکامل از تنِ زمین روییده. خواب، چشمانم را پر کرده است.
از این همه شکستن بیدرنگ سکوت، از این همه طراوت باید بگویم و بنویسم که خدا در تمام این لحظهها جاری است.
بهار، جوانه زدن درختان و رستن گیاه از دل خاک فسرده و همه مظاهر تازگی و طراوت زمین ، کشتزار ، بستان و باغ مورد توجه نازک خیالان و گوهر تراشان سخن بوده و در وصف کوچکترین تغییر و تحول باغ ، بستان و چمنزارها ، سروده های دلنشین و روح نواز به ترنم آورده اند.
باد نوروز و نسیم بهاری، برای همگان روح نواز و
طراوت بهاری برای همه، جان پرور و نشاط آنگیز است.
شور زندگی، سر زندگی،
کمان قوس قزح،
گوشواره های آویخته بر شاخه ها،
نوازش سحاب بر روی گل ها ، نقاشی ابر در عرصه آسمان ،
خنده باغ بعد از گریستن ابر ،
جام بر کف گرفتن لاله ها ، برشدن آواز کبک در کوه و کمر ،
گریستن ابر و خندیدن گل ها ، مداوای زخم های دی و بهمن زمین با باد بهاری ،
ستاره بارن شدن زمین چون آسمان ،چرخ زدن و رقص شکوفه ها
آشکار شدن رازهایی که در زمین و در خاک پنهان شده بود ،
خرمی گل چون روی دوستان،
شستن غم دل چون تازه شدن گل در بستان ، دیدن نقد بهشت و عیان شدنش در این جهان ،
کاری که نسیم ملایم در سحرگاهان در طبعیت با جان سودا زده می کند.
همه و همه
زبان زندگی، جمله های جاری،
جشن طبیعت ست
رسوم نوروزی ایرانیان باستان
قبل از سال تحویل
ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت و ماش را در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و سبز شدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و معتقد بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت خواهد بود.
در ایران باستان بعضی از وسایل جشن نوروز مانند آینه و کوزه و اسفند را شب عید از بازار تهیه میکردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و البته خرید هرکدام هم آیین خاصی را تدارک میدید.
خانه تکانی
خانهتکانی از دیگر آیینهای نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز خانهتکانی شروع میشود. در این آیین، همه وسایل خانه گردگیری و شستوشو میشود و پاک و پاکیزه میگردد.
در خانهتکانی، که در گذشته سه تا چهار هفته طول میکشیده است، تمامی ابزارها و وسیلههایی که در خانه بوده، جا به جا، تمیز و تعمیر شده و دوباره در جای خود قرار میگرفتهاست.
کاشتن سبزه
پس از خانهتکانی، نوبت سبزه کاشتن است. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم، عدس، ماش یا شاهی را در ظرفهایی زیبا می ریختند و خیس می نمودند تا آهستهآهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد. در ایران باستان، بیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا میشد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، ، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش می کاشتند و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزهها را میکندند و برای فرخندگی به هر سو میپراکندند.
امروز، در همه خانهها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرفهای کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و … دانههایی چون گندم، عدس، ماش و… میکارند. موقع سال تحویل داخل سفره هفتسین بایستی سبزه بگذارند. این سبزهها را در خانهها تا روز سیزده نگه داشته و در این روز زمانی که برای سیزده به در از خانه بـیرون میروند، در آب روان میاندازند.
چیدن سفره هفت سین
اما اصیلترین آیین نوروزی سفرهی هفتسین است. برخی کارشناسان، مبنای هفتسین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی میدانند که به آن هفت سینی میگفتند و بعدها با حذف (یا) به صورت هفتسین در آمد.
یکی از ارکان مراسم نوروز نیز، چیدن سفرهی هفتسین در هنگام تحویل سال است. در کشورهای مختلف هفتسینهای متفاوتی پهن میشود. سفره هفتسینی که امروزه بیشتر مرسوم است داری هفت مورد از موارد ذیل است:
سبزه: نماد خرمی و نو زیستی
سرکه: نماد شادی
سمنو: نماد خیر و برکت
سیب: نماد مهر و مهرورزی
ســیر: نگهبان سفره
سماق: نماد مزه زندگی
سنجد: نماد حیات
در سفره هفت سین مرسوم است، قرآن مجید، میوه، گل، شیرینیهای سنتی، ماهی قرمز، سبزی خوردن، دیوان شاعران و آینه قرار دهند.
مرکز یادگیری سایت تبیان
تنظیم: مریم فروزان کیا
درباره این سایت